مهمان کوچولو

ساخت وبلاگ
سلام دردونه

دیشب تصمیم گرفته بودم که امروز حتما دفترچه خاطراتت رو آپ کنم

اما مدتی فکرم مشغوله

..........................

داشتم قیافت رو تصور میکردم وقتی از مطب دکتر برگشتم و بهت گفتم دخترم

خانم دکتر یه خبری بهمون داد..

نگاه کردی و گفتی چی ی ی ی؟

گفتم خانم دکتر گفته شما نی نی دارید.....

با دهن باز و چشمهایی که از تعجب گرد شده بود نگاهم کردی و اون لحظه

هیچی نگفتی هیچی...

بعد مثل اینکه انکار کرده باشی رفتی پی بازی و من و بابا نفهمیدیم که از

شنیدن این خبر چه حسی داری چون منتظر بودیم که اصلا خوشحال نشی...

و بعد از چند روز متوجه شدیم انقدرها هم که ما فکر میکردیم

اوضاع بد نیست و ظاهرا بدت هم نمیاد که یه همبازی بیاد

خلاصه دخترکم  تا 6 ماه آینده صاحب خواهر یا برادری خواهی شد که

امیدوارم همبازی و دوستان خوبی برای هم باشید.

و اما فکرم مشغول این بود که اینجا یک دفترچه خاطرات دونفره باشه

یا برای مهمان کوچولو یه صفحه جدا درست کنم اما چون همه خاطراتتون

مشترک خواهد بود 

تصمیم گرفتم همینجا بنویسم. 

 

 پ.ن. 1    دخترکم تو فوق العاده ای وهمیشه بابت داشتنت خداروشکر میکنم و احساس میکنم

اگه  بچه خونه ای  قراره شما باشی 10 تا هم کمه... این روزها گاهی میگی میخوام

بیام بغلت میگم خب بیا مامانیمیگی آخه نی نی دردش میاددددد......

گاهی حتی اجازه نمیدی چای بخورم میگی نهههه داغه نی نی می سوزه ..

پ.ن.2.. امیدوارم مهمان کوچولو سالم و تندرست به دنیا بیاد و خدای مهربون

دامن همه مادران منتظر رو سبز کنه. سبز سبز 

دختر شیرینم هانا...
ما را در سایت دختر شیرینم هانا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : koodakeman1390o بازدید : 102 تاريخ : يکشنبه 12 آذر 1396 ساعت: 12:57